
امشب كسی به سیب دلم ناخنك زده است
بر زخمهای كهنه ی ، قلبم نمك زده است
این غم نمی رود به خدا از دلم ، مخواه
خون است اینکه برجگر ِمن شتك زده است
قصدم گلایه نیست ، خودت جای من ، ببین
ما را فقط نه دوست ، نه دشمن، فلك زده است
امروز هم گذشت و دلت میهمان نشد
بر سفره ای كه نان دعایش كپك زده است
هرشب من - آن غریبه كه باور نمی كند
نامرد روزگار، به او هم كلك زده است -
دارد به باد می سپرد این پیام را :
سیب دلم برای توایدوست ، لك زده است
:: بازدید از این مطلب : 439
|
امتیاز مطلب : 52
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17